نفیسه اهل سرمدی؛ نصرت الله حکمت
چکیده
یکی از شاخههای مهم در مسائل فلسفی، مباحث انسانشناسی است که در آن بحث از قوای ادراکی ظاهری و باطنی آدمی از اهمیت ویژهای برخوردار است. «خیال» و «متخیله» نام دو قوۀ ادراکی باطنی در انسان هستند. جمهور حکماء، خیال را بهعنوان خزانۀ حسّ مشترک، پذیرنده و منفعل و متخیّله را از آنجهت که به ترکیب و تفصیل صور میپردازد، فعّال ...
بیشتر
یکی از شاخههای مهم در مسائل فلسفی، مباحث انسانشناسی است که در آن بحث از قوای ادراکی ظاهری و باطنی آدمی از اهمیت ویژهای برخوردار است. «خیال» و «متخیله» نام دو قوۀ ادراکی باطنی در انسان هستند. جمهور حکماء، خیال را بهعنوان خزانۀ حسّ مشترک، پذیرنده و منفعل و متخیّله را از آنجهت که به ترکیب و تفصیل صور میپردازد، فعّال میدانند. " ابنعربی" با حفظ نقش منفعل خیال بهعنوان مجمعی برای حواس، از خیال خلاق و فعّال سخن میگوید. نزد او خیال، ارض حقیقت و موطن جمع اضداد است. او خیال را از آن جهت که خلاق است، شبیهترین موجودات به خداوند میداند. او در بسیاری موارد نیز خیال و تخیّل را بهصورت مترادف بهکار میبرد، ولی این به معنای انکار تمایز میان این دو ادراک نخواهد بود. تشبیه تمایز میان خیال و تخیّل به عصای "موسی" و کار ساحران، بحث از خطای در خیال و سخن از تخیّل بهعنوان امری غیرواقعی و موهوم از جمله مواردی است که در تمییز این دو عرصه کارآمداند.